یا اهل العالم...

اگر از بالا نگاه کنیم مشکلات را کوچک خواهیم دید و هرچه بالاتر برویم جاذبۀ زمین برای ما کمتر خواهد شد، آنگاه می‌توانیم پرواز را تمرین کنیم.

یا اهل العالم...

اگر از بالا نگاه کنیم مشکلات را کوچک خواهیم دید و هرچه بالاتر برویم جاذبۀ زمین برای ما کمتر خواهد شد، آنگاه می‌توانیم پرواز را تمرین کنیم.

یا اهل العالم...

گاهی گمــان نمـی کنـی و مـی شـود
گاهی نـمـی شــود کــه نـمـی شــود
گاهی هـزار دوره دعـا بی اجـابت است
گاهی نگفته قـرعه به نام تـو مـی شود
گاهی گدای گدایی و بخت با تـو نیست
گاهی تمـام شهـر گـدای تـو مـی شود

پیام های کوتاه

۶ مطلب با موضوع «محمد مهدی سیار» ثبت شده است

۱۲
بهمن


از کتاب درسیای بچگیام

چیزی یادم نمیاد جز یه نگاه

که همون صفحه اول میدرخشید مث ماه


پیرمرد چشم امیدش به ما بود

امیدش به ما دبستانیا بود

با هزارتا آرزو چشم امیدش میشدیم

توی بازیای بچگی شهیدش میشدیم


حالا ما بزرگ شدیم حال امیدتو بپرس

 حال و احوال کوچولوی شهیدتو بپرس

 


 

خوش نداشتیم عکس ماهت

 روی سکه ها وکنج اسکناسا بشینه

زینت قابای خاتم بشه و

 روی میز با کلاسا بشینه


عکستو قاب میگیرن فقط تماشا میکنن

اسمتو میارن و رسمتو حاشا میکنن


چشم بیدار تو رو دیدن ولی

دلشون خوابه هنوز

بی خیال نگاه شرقی تو

چشم‌شون به اون ور آبه هنوز


این روزا دلم گرفته ولی باز

بغضمو میخورم و همراه پا برهنه ها داد میکشم:

حالا من چشم امیدم به توئه

من هنوز

انتظار فرج از نیمه خرداد می‌کشم


محمد مهدى سیار

  • matineh naghashian
۱۹
مهر


سوختم، برخاست باز از دل نوایی سوخته

چیست این دل؟ شعله ای از خیمه هایی سوخته


چیست این دل؟ یک نی خاموش خاکستر شده

که حکایت میکند از نینوایی سوخته


بند بندش از جدایی ها شکایت میکند

روضه میخواند به سینه با صدایی سوخته


روضه میخواند ز نی هایی و سرهایی غریب

پیش روی کاروان آشنایی سوخته


روضه میخواند از آن نی، آه، آه...آن نی که خورد

بر لبانی تشنه و بر آیه هایی سوخته


این سر اینجا، چند فرسخ آن طرف تر پیکری

غرقه در خون در میان بوریایی سوخته


دل ز هم پاشید چون اوراق مقتل، گوییا

نسخه ای خطی ز داغ ماجرایی سوخته


تکه تکه در عبا آیینه روی نبی

آیه تطهیر میخواند کسایی سوخته


دختری چیده ست یک دامن گل از یک بوته خار

گل به گل دامانش آتش... دست و پایی سوخته


بر لبم گاه از دل این آتش زبانه میکشد

آتشی مکتوم از کرب و بلایی سوخته


#محمد_مهدی_سیار 

#غزل_مرثیه 

#محرم95


  • matineh naghashian
۲۳
مرداد

تولد امام رضا

 صفوف مست 


برای امام رضا(ع)


این آفتاب مشرقی بی کسوف را

ای ماه، سجده آر و بسوزان خسوف را


«لاتقربوا الصلاة» مخوان و به هم مزن

این مستی به هم زده نظم صفوف را


نقّاره‌ها به رقص کشند اهل زهد را

شاعر کند خیال تو هر فیلسوف را


می‌ترسم از صفای حرم باخبر شود

حاجی و نیمه‌کاره گذارد وقوف را


این واژه‌ها کم‌اند برای سرودنت

باید خودم دوباره بچینم حروف را


روح‌القدس! بیا نفسی شاعری کنیم

خورشید چشم‌های امام رئوف را


محمدمهدی سیار 

حق السکوت 


  • matineh naghashian
۱۱
تیر

 چه دلخوشید به برجام دوم و سوم؟؟ 📣

 مداحی حماسی حاج میثم مطیعی در روز جهانی قدس  


حاج میثم مطیعی در راهپیمایی روز قدس سال 1395 پیش از خطبه های نماز جمعه تهران، شعری حماسی و کوبنده قرائت کرد.

این شعر توسط شاعران انقلابی: آقایان محمد مهدی سیار. میلاد عرفان پور و علی محمد مؤدب سروده شده است.


🔺در این شعر ضد استکباری به مفاهیم زیر اشاره شده است:

🔸آزاد سازی قدس

🔹 مسئله اول بودن فلسطین برای جهان اسلام

🔸جنایات رژیم اشغال گر صهیونیستی

🔹 نمادها و شهدای خط مقاومت مانند: سردار سلیمانی، سید حسن نصرالله، آیت الله شیخ عیسی قاسم، شیخ زکزاکی، آیت الله شهید باقرالنمر و نیز مدافعان حرم 

🔸جهاد کبیر که در بیانات اخیر مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، چندین بار به آن اشاره شده است.

🔹اشاره به نیرنگ های آمریکا در برجام

🔸ضرورت تکیه به توان و استعداد داخلی در حل مشکلات


👈 دریافت فایل صوتی


📄 متن شعر:

رسید جمعه ی آخر سلام قدس شریف

سلام قبله ی صبر و قیام، قدس شریف

سلام بر دل پرخون مسجدالاقصا

به مسجدی که خداوند گفت: «بارکنا...»

سلام ما به تو و دست های بسته شده

سلام ما به تو ای حرمت شکسته شده

اگرچه شعله به پا کرده فتنه هر طرفی

اگرچه تفرقه در هر کنار بسته صفی

اگرچه کفر به نیرنگ و جنگ بسته کمر

اگرچه تکفیر از پشت می زند خنجر

نبرده ایم ز خاطر دمی تو را ای قدس

تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس


بگو به دشمنمان، انتقام، سنگین است

و فتح آخر ما قبله ی نخستین است

بگو سپاه علی سوی خیبر آمده است

بگو که دوره کودک کشی سرآمده است

قسم به غیرت این کودکان سنگ به دست

که نیست حاصل صهیونیان بغیرشکست

دگر به محکمه های جهان، امیدی نیست

بیا به معرکه اکنون که فرصتی باقی ست

دمی که تیغ قیام از نیام، برخیزد

به عزم ما همه دیوارها فرو ریزد

زمان فتنه ی شام است و ما سحرزادیم

زمین اگرهمه خاموش مانده، فریادیم

به رغم توطئه ی نابرادران، هستیم

و در کنار تو ای قدس همچنان هستیم

مباد آنکه رفیقان نیمه راه شویم

شب است و فتنه، مبادا که روسیاه شویم

ببین که در غم تو لحظه ای نیاسودیم

هنوز چشم به راهان صبح موعودیم

نبرده ایم ز خاطر دمی تورا ای فدس

تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس


مجاهدان سبیل خدا سلام سلام

سلام ای همه ی پابرهنه های امام

میان موج خطر مانده با دلی آرام

به شیخ عیسی قاسم سلام باد سلام

نبود و نیست حریف قیام، زندان ها

اسیر بند نمانند شیخ سلمان ها

به شور عاشورا، نیجریه پاینده ست

به آل نفت بگو، باقر النمر زنده ست

سلام بر دل دریایی اویس قرن

به سرو زخمی همواره ایستاده، یمن

سلام ما به وفای مدافعان حرم

که در شگفت شد از ماجرایشان عالم

به رهروان وفادار راه قدس سلام

به دست غیرت امت، «سپاه قدس» سلام

سلام باد به اسطوره مرد ایرانی

شهید زنده ما قاسم سلیمانی

سلام ما به شهیدان، ستارگان زمین

سلام ما به عماد و جهاد و بدرالدین

نرفته ایم به پستو، خدای ماست گواه

که مانده ایم کماکان کنار نصرالله


در این نبرد چه جای تعلل و تاخیر

که گفته رهبرمان من کشیده ام شمشیر

د راین نبرد که واجب شده ست بر همه کس

به حکم «لا تطع الکافرین»، جهاد کبیر

من و تو در ره دریا بیا که رود شویم

که می روند به مرداب، جوی های حقیر


بایست! قوت زانوی دیگران مطلب!

به غیر بازوی خویش از کسی امان مطلب!

به ضربه سم اسبان به روز جنگ قسم

به لحن داغ‌ترین خطبه تفنگ قسم

که جز سپیده شمشیر، صبح ایمن نیست

چراغهای توهم همیشه روشن نیست

کجا به بره، دمی گرگ‌ها امان بدهند؟

که دیده راهزنان، گل به کاروان بدهند؟

نه، گرگ اهل وفا نیست، امتحان کافیست

به این درنده چه خوش کرده ای گمان، کافیست

بیا امید به تدبیر خویشتن بندیم

امید خام به لبخند دشمنان کافیست

چه دلخوشید به برجام دوم و سوم

که این تجارت کم سود و پرزیان کافیست

همین قَدَر که چشیدیم از خیانتشان

برای تجربه ی هفت نسلمان کافیست


شهید عشق شو از این تفنگ‌ها مهراس

سوار می‌رسد، از طبل جنگ‌ها مهراس

جهان ز موج تو پر شد، خودت جزیره مباش

یمن، اویس شد اکنون، تو بوهریره مباش

در این دو روز شبانی؛ اسیر خواب نشو

ذلیل وعده ی بی معنی سراب نشو


.....................................................


  • matineh naghashian
۰۴
تیر

🌹 آن قدر... 🌹


جان آمده رفته هیجان آمده رفته

نام تو گمانم به زبان آمده رفته


احیا نگرفتم تو بگو چند فرشته

صف از پی صف تا به اذان آمده رفته؟


پلکی زده ام خواب مرا آمده برده

پلکی زده ام نامه رسان آمده رفته


امسال نبرده ست مرا روزه، فقط گاه

بر لب عطشی مرثیه خوان آمده رفته


من در به در او به جهان آمده بودم

گفتند کجایی؟! به جهان آمده رفته


ترسم که به جایی نرسم این رمضان هم

بسیار به عمرم رمضان آمده رفته...


#محمد_مهدی_سیار 

#رود_خوانی 

  • matineh naghashian
۲۹
دی
کجاست خانه من


کجاست خانه من؟ هر چه هست اینجا نیست
یکی به ماه بگوید که راه پیدا نیست


غریب نیست به چشم من آسمان و زمین
ولی نه ...شهر و دیار من این طرف­ها نیست

 

نشسته گرد سفر روی شانه روحم
رفیق راه من این جسم بی سر و پا نیست


تمام شهر به تعبیر خواب سرگرمند
کسی معبر بیداری من اما نیست


کسی نگفت سوال جوابهایم را
به جمله ها خبری از چرا و آیا نیست


ز ریگ ریگ بیابان شنیده زخم زبان
حریف درد دل رود غیر دریا نیست


محمد مهدی سیار

  • matineh naghashian